فهرست مطالب

فصلنامه ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی
سال چهارم شماره 12 (پاییز 1387)

  • تاریخ انتشار: 1387/09/20
  • تعداد عناوین: 8
|
  • صفحه 9
  • دکتر محمدرضا احمدخانی صفحه 11
    جابه جایی واجی فرایندی که در آن ترتیب واج ها معکوس می شود موضوع مطالعات بسیاری بوده است. جابه جایی واجی می تواند منظم یا غیرمنظم باشد. این فرایند در حوزه واج شناسی، مطالعه همزمانی را به مطالعه در زمانی پیوند می دهد. هدف این مقاله، بررسی جابه جایی واجی در زبان فارسی معاصر و نیز به طور درزمانی در زبان پهلوی (ایرانی میانه) و فارسی معاصر است. پس از مقدمه، ماهیت فرایند جابه جایی واجی از دیدگاه های مختلف بررسی و سپس به انواع این فرایند اشاره می شود. در بخش اصلی مقاله، داده های زبان فارسی و پهلوی بررسی می شود. تحلیل داده ها نشان می دهد که در زبان فارسی، جابه جایی واجی در چارچوب نظریه بهینگی به منظور رعایت اصل آرایش رسایی، قانون برخورد هجایی و محدودیت عدم آغازه هجایی پیچیده، انجام می پذیرد.
    کلیدواژگان: جابه جایی، واجی، واکه، همخوان، هجا
  • شراره الهامی صفحه 31
    حسامیزی آمیختن ویژگی های دو حس از حواس پنج گانه ظاهری از صور خیالی است که در ادبیات فارسی سابقه کاربرد طولانی دارد، اما نام گذاری و رواج آن به دوره معاصر برمی گردد. در این مثال پس از ذکر تعاریف و معرفی پیشینه کاربرد حسامیزی، درباره ساختار بلاغی و شکل دستوری آن مطالبی آمده و سپس انواع حسامیزی در غزلیات بیدل دهلوی از نظر ترکیب ویژگی های حواس با یکدیگر - که شامل نه گونه است- ارائه شده و سرانجام به معرفی گونه ای دیگر از این لطیفه ادبی - که حاصل ترکیب یک مفهوم انتزاعی (عقلی) با یک ویژگی از حواس ظاهری است - و تقسیم بندی پنج گانه ای که برای آن در نظر گرفته ایم، پرداخته شده است.
    کلیدواژگان: حسامیزی، بلاغت، صنایع ادبی، سبک هندی، مفاهیم انتزاعی
  • دکتر عبدالرحیم ثابت صفحه 49
    یکی از جنبه های پویا و پیشرفته اندیشه مولوی، شهرگرایی اوست. شهر، پیشرفته ترین شکل زندگی اجتماعی انسان و بستر تکامل اندیشه و فرهنگ است. مفهوم فراخواندن به شهر، درواقع دعوت به تفکر در ساحتی گسترده تر است. مولوی زاده بلخ است که خود یکی از شهرهای بزرگ و باشکوه دنیای قدیم به شمار می رود. او افزون بر بلخ، در بلندآوازه ترین مراکز پویا و زنده فکر و فرهنگ زمانه دم زده و شهرهایی چون بغداد، نیشابور، حلب و دمشق را دیده و تجربه کرده است. به همین دلیل، در مثنوی، فیه مافیه و نیز در غزلیات، با شور و شوق از شهرهای بزرگ نام می برد و شهرگرایی را ستایش می کند و هم زمان به نقد نگرش محدود و بسته و ذهنیت ساده و ابتدایی مردمان جوامع خود می پردازد. در مقاله پیش رو، درباره این جنبه از تفکر مولانا بحث و بررسی خواهد شد.
    کلیدواژگان: مثنوی، مولوی، شهر، ده، روستا
  • دکتر حسین خسروی صفحه 65
    عطار در ابیات 616 تا 680 منطق الطیر شیوه خاصی را در استفاده از سمبل ابداع کرده است. او در این بخش، که 65 بیت دارد، با سیزده پرنده گفت وگو می کند.
    گفت وگو با هر پرنده در پنج بیت ارائه شده است و در هر پنج بیت، ساختاری سه جزئی وجود دارد که در آن، یک پرنده، یک پیامبر و یک شخصیت منفی (ضد قهرمان) دیده می شود.
    پرنده در سه مفهوم طیر، سالک و روح؛ پیامبر در مفهوم نبی، ولی خدا، و پیر؛ و شخصیت منفی در معنای قاموسی واژه، نفس و جسم به کار رفته است. این سه مفهوم در تمام قسمت های سیزده گانه ثابت است.
    در منطق الطیر به نقش نمادین اعداد هم توجه شده است و شاعر به رمز چندین بار بر اعداد خاصی تاکید می کند.
    کلیدواژگان: سمبل (نماد)، پرنده، پیامبر، سالک، ساختار
  • دکتر هاشم محمدی صفحه 81
    ورود منظومه های داستانی و حکایات تمثیلی (از زبان پرندگان و حیوانات) به کشورهای اروپایی، انگیزه ای شد که شاعران غربی همانند شعرای مشرق زمین این گونه داستان ها و حکایت ها را به شکل تمثیل درآوردند و برای اهداف آموزشی خود به کار برند. در میان این منظومه ها، منطق الطیر عطار با درون مایه رمزی و تمثیلی، افق های تازه ای از فرهنگ و ادب و عرفان را به روی علاقه مندان گشود و سبب شد که بسیاری از خاورشناسان به ترجمه و تحقیق در این باره بپردازند. در این نوشتار، منطق الطیر استرالیا، سروده «آن فربرن» (Anne Fairbarin)، با منطق الطیر عطار مقایسه و ارزیابی شده و شباهت ها و همانندی ها و وجوه اختلاف و تمایز این دو منظومه، بیان گردیده است. منظومه فنیکس (phoenix) هم اگرچه در قرن نهم میلادی سروده شده و از نظر زمانی بر دو منظومه دیگر تقدم دارد، اما شباهت ها و همانندی هایی که با منظومه عطار دارد، گویای این است که شاید همچون منطق الطیر عطار، ماخذ آن، داستان پرندگان در دوران پیش از اسلام و سده های اول پس از حمله اعراب باشد.
    کلیدواژگان: منطق الطیر استرالیا، منطق الطیر عطار، منظومه فنیکس، همانندی و مشابهت ها، وجوه افتراق و تمایز
  • دکتر جعفر مقدس، حمزه نصراللهی صفحه 99
    از زوایای مهم و قابل بررسی در دیوان حکیم ناصرخسرو، وزن عروضی و پیوند آن با محتوا در اشعار این شاعر بزرگ است. با مطالعه در دیوان شعر شاعر، می توان دریافت که او در بحرهای بسیط، جدید، غریب، طویل، متدارک، مشاکل، مدید، کامل، وافر، هیچ شعری نسروده، اما از 11 بحر عروضی هزج، رمل، مضارع، متقارب، منسرح، سریع، خفیف، مجتث، قریب، رجز، مقتضب و در مجموع، 26 وزن عروضی بهره گرفته که خود، نشان از تنوع وزنی در دیوان اوست. وی هر یک از اوزان را در خدمت مفاهیم و مضامینی درخور و شایسته آن وزن به کار گرفته و توانسته است پیوندی خوب میان وزن و محتوای اشعار ایجاد کند. از دیگر ویژگی های مهم عروضی در شعر ناصر خسرو، به کار رفتن اختیارات و زحافات عروضی فراوان است که نه تنها مایه ضعف موسیقایی شعر او نشده، بلکه موسیقی سخنش را پر صلابت تر و سنگین تر ساخته است.
    کلیدواژگان: عروض، بحر، وزن، محتوا، ناصرخسرو
  • دکتر سهیلا موسوی سیرجانی صفحه 145
    اهل حقیقت بر این باورند که زهد و ورع یا پارسایی دو مقام از مقامات سلوک است. زهد در لغت به معنی بی رغبت شدن است (لغت نامه دهخدا: ذیل لغت). اهل حقیقت با تکیه بر آیه 86 از سوره 11 قرآن کریم که می فرماید: «بقیه الله خیر لکم»، زهد را با همان بار معنایی بی رغبتی در سه چیز می دانند: دنیا، خلق، خود. ورع یا پارسایی نیز در لغت به معنی پرهیزگار شدن و پرهیزگاری و در اصطلاح عرفانی، اجتناب و خودداری کردن است از هر آنچه که مورد پسند نیست. بنابراین زهد پارسا گریز از هر سه مرتبه زهد است.
    دراین مقاله، افزون بر بررسی این دو مقام، با بیان اختلاف آرای عرفا درباره مقدم یا متاخر بودن این دو، به انعکاس اندیشه شاعر بزرگ، بیدل دهلوی، درباره این دو اصطلاح عرفانی در دیوانش می پردازیم. شباهت یا تفاوت بار معنایی کلام وی درباره زهد و پارسایی با متون ناب عرفانی پیش از زمان شاعر و علل آن، از دیگر مواردی است که در این نوشتار به آن پرداخته شده است.
    کلیدواژگان: زهد، ورع، مقام، کرامت، اجتهاد